خرید 6 ساعته
من و دانیال و 6 ساعت خرید بی وقفه دیروز پسر گلم رو گذاشتم تو کالسکه و با مامانی رفتیم میلاد نور و بعد هم تیراژه .... خلاصه اینکه ساعت یازده و نیم رفتیم دم در شعبه بابایی و ماشینارو عوض کردیم و دِ برو که رفتیم ... اینقدر گشتیم و گشتیم و گشتیم تا از پا دراومدیم ... و خلاصه اینکه تا ساعت 6 بعد از ظهر رسیدیم خونه و دانیال گل از خجالت صبح تا بعدازظهر آروم بودنش دراومد .... و تا ساعت 9 شب گریه کرد ...
نویسنده :
نسیم بهار
16:23